حکومت دینی از تجربۀ اسلام گرایی تا آزمون های تازۀ پسا اسلام گرایی
نویسنده : مهرالدین مشید نویسنده : مهرالدین مشید

 

 

قسمت اول

متون دینی بیشتر بر قدمت دولت دینی تاکید داشته و نوعی دولت را اولین تجربۀ دینی حساب میکند؛ اما تحولات تاریخی دولت ها و حکومت ها بحث دیگری داشته و با توجه به اسناد تاریخی از تشکل دولت هایی سخن می گوید که دینی نبوده و اما زیر پوشش دین حکومت کرده اند. به گونۀ مثال تشکیل دولت ها در آسیا برمیگردد به زنده گی بعد از دورۀ عصر پارینه سنگی، عصر دامدارۀ، عصر کشاورزی، عصر زمین داری و تشکیل تمدن های قدیم فلسطین، کلده ، آثور، عراق و بین النهرین، آمو دریا، موهنجو دهرو، هرپه، گندهار و تمدن اوستایی که از زنده گی قبیله یی آغاز شد و  چند قبیله با هم یکجا شده و برای دفاع از خود در برابر قبایل دیگر به تشکیلی دست یازیده اند که خیلی ساده و شبۀ دولت بود. هرچند از داشتن ساختار هایی مانند دولت به کلی محروم بود و اما نمادی از نوعی ادارۀ جمعی را بازتاب میداد. تا بالاخره زنده گی بشری تحول بیشتر نمود و ساختار های کوچک قومی وقبایلی دست به لشکر کشی های بزرگ زده و دولت های کلان را تشکیل دادند. این که در کدام گوشه یی از جهان برای اولین بار دولت تشکیل گردید، در تاریخ بشری صراحت نداشته و اسناد تاریخی یی وجود ندارد که به چنین دولتی دلالت آشکار نماید واما آنچه ومسلم است؛ این که هر ملت برای ایجاد اولین دولت داستان های منحصر به فردی دارد که بیشتر رنگ افسانه یی و اساطیری داشته و واقعیت آن میان اسطوره  وافسانه پنهان مانده است. به گونۀ مثال اساطیر تاریخی ما بر اولین دولت آریایی اشاره دارد که بوسیلۀ یما یا جمشید در بخدی یا بلخ امروزی  تشکیل شده است. سرزمين پهناور آریایی ها یا ایران دیروز كه از گذشته های دورمهد علم، فرهنگ و تمدن بوده است، دررديف کهن ترين تمدن های جهان قراردارد. موقعیت سرزمین آریایی ها درميان سه دريا و گذرگاهی به سوی اقيانوس ها با دشت های گسترده، رودهای فراخ و کوه های سربلند پوشيده ازبرف در زیر آسمان زیبای نیلوفری سبب شد تا اين سرزمين بی همتا خاستگاه نخستين انسان های دانا با قدمتی چندين هزارساله باشد. آريايی ها، اولين شعبه متمدن جهان بودند كه دراين سرزمين كم نظيرسكنا گزيدند و به خدای يگانه ايمان آوردند. اولين دولت جهان درفلات مركزی آریانا تشكيل شد و تنها امپراتوری منسجم جهان2500 سال پيش به عنوان مقبول ترين امپراتوری دراين سرزمين برپا گردید.

به این ترتیب آریایی ها دولت های پیشدادی قدیم و بعد پارت ها و از آن به بعد دولت های مقتدری در زمان هخامنشی ها، ماد ها، بعد از یورش اسکندر، سلوکیان، مائوری ها، دولت های یونائی باختر، دولت های هندو یونانی، دولت های هندو سکایی، اشکانیان، دولت های هندو پارتی، کوشانیان، ساسانیان، دولت های هندو ساسانی، کیداریان، هیپتالیان، کابل شاهان و بعد از حملۀ مسلمانان دولت های اموی و عباسی و بالاخره دولت های مستقل ملی طاهریان، صفاریان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، عوریان، حملۀ مغول، ایلخانیان، آل کرت، تیموریان، امپراتوری مغول گورگانیان هند، صفویان، هوتکیان، افشاریان، شاهنشاهی احمد شاه، سلطنت دودمان درانی، سلطنت دودمان بارکزایی، جنگ های اول، دوم و سوم افغان با انگلیس ها و بالاخره دورۀ امانی یکی پی دیگری در افغانستان سلسلۀ پادشاهان گذشتند. به همین گونه در سایر قاره ها مانند اروپا، آسیا، امریکا و افریقا دولت هایی از در طول تاریخ بوجود آمدند. از مطالعۀ تاریخ برمی آید که سابقۀ دولت ها برمیگردد به دولت هایی که فاقد تجربۀ دینی اند . در این شکی نیست که هر از گاهی شاهان زیر پوشش دین بر مردم حکومت کرده اند و اما حکومت های شان دینی نبوده است.

به نوشتۀ مورخان غربی، دولت نوعی مردم سالار برای اولین بار در روم باستان بوجود آمد که با نحوی با دولت های الیگارشی و خانواده گی یا نخبگان شباهت داشت. هرچند تمام مورخان غربی با تاکید به دموکراسی و تمدن روم باستان، نقش تمدن و دموکراسی در آریانای قدیم یا ایران باستان را کم گرفته اند. برای این که روم را مهد تمدن و دموکراسی باستان معرفی کنند، تمدن قدیم در شرق را 100 صد سال کمتر از تمدن یونان معرفی کرده اند. در حالیکه تمدن در این منطقه سابقۀ 10000 ساله داشته و و سال 2700 پیش از امروز همزمان با ورود آریایی متمدن است که نشاندهندۀ تاریخ اتحاد ماد ها به رهبری دیااکو است. حدود ده هزار سال پیش سه قوم گوتیها، لولویی ها و کاسی ها وارد ایران قدیم شدند و تمام اقوام بین النهرین را تحت تاثیر تمدن درخشان خود قرار دادند. به گونۀ مثال اناهیتا خدای گوتی ها بود که بعدتر با تغییر نام وارد فرهنگ بین النهرین گردید.

در حالیکه سابقۀ تمدن یونان فقط به 2800 سال پیش از امروز، به تمدن جزیرۀ کرت می رسد و نخستین دولت شهر های یونان در سالهای 750 – 700 همزمان به اتحاد یونانی ها ایجاد گردید. این زمانی بود که ماد ها به رهبری دیااکو متحد شدند و آشوریان را شکست دادند. این شکست سبب شد تا دو قوم پارت و فارس سلطۀ ماد ها را قبول کنند؛ اما در یونان جنگهای بین اتن و اسپارت دو دولت شهر بزرگ یونان را تا مرز نابودی به پیش کشاند و یک سوم جمعیت یونان را بیماری طاعون ازبین برد. (2)

آین به معنای چشم پوشی از دوران طلای آتن نیست. شلی می گوید : دوره یی میان تولد پریکلس و مرگ ارسطو، مهمترین دوران تاریخ جهان است . آتن که پیشوای نجات یونان بود، سراسر این دوران بر کشور های ماحول خود حکمروایی داشت تا آنکه پس از پایان جنگ یونیا دچار فقر گردید.  بعد تر مردم یونان تحت قیادت تمیستوکلس گرد هم آمدند و به نصایح او که گفت:عظمت در دریا است، نه در خشکه گوش دادند. وی با ایرانیان مصالحه کرد. در زمان میستوکلس به اطراف شهر آتن دیوار بزرگ کشیده شد.  پس از مرگ تمیستوکلس  و"آریستیدس"، رهبری جبهۀ دموکراتیک آتن را "افیالتس" و رهبری جبهۀ محافظه کار را کیمون فرزند میلتیادس به عهده گرفت که طرفدار حکومت الیگارشی یا خانواده گی یا عده یی محدود از نخبگان بود. کیمون فضایلی داشت که تمیستوکلس فاقد آن بود؛ اما از هوشیاری و ذکاوت سیاسیی بی بهره بود. وی فرماندهی نیروی دریایی یونان را به عهده گرفت و بعد از پیروزی در آئورومدون، اساس آزادی یونان را بنا نهاد. هرچند آگاهی ها در مورد جبهۀ دموکراتیک آتن معلومات زیادی در دست نیست؛ اما نقطۀ عطفی د رتاریخ یونان به شمار می رود. جبهۀ اولیگارشیک دادگاۀ عالی را به اوج قدرت رساند  و اما رقیبش افیالتس  سنای کهن سال آتن را مورد حمله قرار داد. پس از این دوره پریکلس توانست تا به گونۀ عصر بیسیستراتوس که از مفاخر آتن بود، حکومت صالح و دانش پرور و فرهنگ گستر را به وجود آورد. وی به اصلاحات جدی آغاز کرد و تمدن یونان در زمان او به اوج عظمت خود رسید. دموکراسی به حدی رشد کرده بود که بدان تنوع و قدرت می بخشید و ادامۀ آن آریستوکراسی نیز انتظامات و ذوقیات آن را تأمین می کرد.

در زمان افیالتس وپریکلس یونان به پیشرفت هایی چشمگیری نایل آمد و تامین عدالت که آخرین مرحلۀ دموکراسی است. در زمان این ها تا جایی تحقق پیدا کرد. بزرگترین تحول زمان این ها انتقال قدرت قضایی از دادگاۀ عالی و دستگاۀ آرخونی به محاکم قضایی است . این محاکم چیز هایی راشبۀ هیآت منصفه برای مردم یونان می بخشید. در این دوره حقوق مدنی وقوانین جزایی فرقی از یکدیگر نداشتند و قوانین مربوط به مالکیت شدید و انعطاف ناپذیر بود. (3)

بدون تردید افکار سقراط و شاگردش ارسطو تاثیرات فنا ناپذیری در تمدن و دموکراسی یونان باستان داشتند که افلاظون شاگرد ارسطو با نوشتن کتاب جمهوریت در واقع فلسفۀ سیاسی را در یونان بوجود آورد. افلاطون در کتاب جمهوریت خود سخن از دولت دانشمندان در روم باستان به عمل آورد.

کتاب جمهوریت اثر بزرگ فلسفی افلاطون است که از مشهورترین و تأثیرگذارترین متون کلاسیک فلسفه سیاسی در غرب به شمار می‌آید. کتاب شامل ۱۰ نمایشنامه‌ به صورت گفتگو میان سقراط و افراد دیگر است و در آن به مسایلی از قبیل عدالت، نوع حکومت و حقیقت پرداخته شده‌است.او اولين كسي است كه آثار و نوشته­ هايش تقريباً به صورت دست نخورده باقي مانده است.  این کتاب روی نوعی خاص از حکومت بحث به عمل نیاورده است؛ اما معنای جمهوریت از دیدگاۀ او كشور يا جامعه يا سازمان حكومت است که در یونان قدیم اشکال گوناگونی از حکومت به این عنوان نامیده می شد. محتواي كتاب افلاطون، علاوه بر انتقاد از حكومت­هاي موجود، به كليات سياست، تربيت و فلسفه اختصاص دارد، و در تمامی اين مسایل اخلاق نقش مرکزی و محوری دارد.    در زمان افلاطون، فلسفه و سياست به گونۀ بهم بسته با مسایل اخلاقی گره خورده بود و بر­خلاف امروز، سياست و اخلاق به هم پيوسته و در هم تنيده بودند. فضيلت فردی بحیث  فضيلت سياسی شناخته شده بود و سياست و قانون كشوری، منشا همه موازين حيات انسان بود. بعد از اخلاق، مهم­ ترين مسآله مطروحه در كتاب جمهوريت، تربيت و پرورش افراد است. هدف افلاطون ازفلسفه بيان اصول تربيتی و اخلاقی لازم برای پرورش افراد اجتماع است و از نظر او مهم­ ترين امر در سياست، تربيت نمودن فيلسوفان برای فرمانروايي مي ­باشد، به همين دليل بزرگ ترين هدف افلاطون از تاسيس آكادمی، تربيت فيلسوفان بود. مباحثی چون مثل افلطونی، عدل، تربیت و مدینۀ فاضله از جمله مهمترین مسایلی اند که  افلاطون در کتاب خود به آنها پرداخته است. (4)

هف از یاد دهانی نکات فوق اشاره بر این است که در طول تاریخ حکومت های قبیله یی، سلطنتی واندکی هم حکومت های دموکراسی باستان، بر سرنوشت انسان ها حاکم بوده و از مرور تند زمامداری ها در تاریخ بشری بر می آید که  حکومت دینی پیش از ظهور پیامبر اسلام در تاریخ بشری از سابقۀ هویتمندی برخوردار نیست وبرای اولین بار حکومت دینی بعد از ظهور پیامبر اسلام در شبۀ جزیرۀ عربستان بوجود آمد و بعد از دوران خلفای راشدین دوباره به دامن ملوکیت سقوط کرد. در این تردیدی نیست که پیامبران الهی پیش از محمد(ص) از آدم تا نوح، ابراهیم، یعقوب، داوود، موسی وعیسی هر یک برای تحقق نظام دینی کوشیده اند و زنده گی شان را صرف مبارزه با زمامداران و شاهان مستبد نموده اند. این ها در نقش مصلحین بزرگ در جوامع شان ظهور کردند و در راۀ عملی شدن دین شان خود ها را قربانی کردند. آثار به دست آمدۀ تاریخی همه حکایت از نبرد پیاپی پیامبران ابراهیمی و غیر ابراهیمی در برابر زورمندان دارد که مبارزات شان کمتر و حتا هیچ به موفقیت نیانجامیده است. بیشتر طوری اتفاق افتاده که زمامداران با استفاده از دین پیامبران بر مردم حکومت کردند که به گونه یی مذهب شرک در برابر مذهب توحید قرار گرفته است . از همین رو تاریخ پیش از پیامبر اسلام هر گز از حکومت دینی سخن نگفته و حکومت دینی یی را در حافظۀ خود ندارد. هرگاه چنین حکومتی در بستر تاریخ بشری ظهور کرده باشد، بنا بر غلبۀ بیداد بر داد و مبارزۀ پایان ناپذیر داد با بیداد و حاکمیت بلامنازعۀ بیداد بر داد سبب شده تا ظهور حکومت های دینی ثبت تاریخ نگردد؛ زیرا آنچه تا کنون به نام اسناد تاریخی بوجود آمده اند، تحت حاکمیت زورمندان نوشته شده و هر از گاهی حاکمیت آنان را توجیه کرده اند. نه تنها به توجیۀ حکومت های مستبد پرداخته اند؛ بلکه به اندازۀ کافی به مسخ و تحریف واقعیت های تاریخی نیز پرداخته اند؛ بویژه این که در آن زمان نقاشان، هنرمندان، نویسنده گان و هیکل تراشان از داشتن امکانات نشر محروم بودند و حتا از حفظ آثار خویش در خانه های شان هراس داشتند. شگفت آور این که بسیاری از واقعیت های تاریخی در لایه های تعویذ های پوش در پوش از میان رفته اند و به ثبت نرسیده اند.   

هدف از اشارات بالا این است تا اندکی برای خواننده آشکار شود که حکومت دینی در بستر تاریخ از تجربۀ اندکی برخوردار بوده و تنها در  مقطع خاصی حکومت دینی بعد از ظهور پیامبراسلام به تجربه گرفته شد که آن هم از نگاۀ زمانی خیلی اندک بود. بعد از پایان دورۀ خلافت گلیم نظام دینی را که پیامبر بنیاد نهاده بود، به کلی برچیده شد. هرچند رخداد های سقیفۀ بنی ساعده، مداخلۀ عبدالرحمان ابن عوف در شورای تعیین خلیفه بعد از حضرت عمر، رخداد حمله به خانۀ حضرت عثمان، جنگ جمل و بازی سیاسی معاویه در برابر حضرت علی بر بنیاد های نظامی را که پیامبر اساس نهاده بود، بی تاثیر نبود و اما بعد از رسیدن معاویه به قدرت همه چیز وارونه شد. نظام موروثی و ملوکیت جای نظام خلافت را گرفت و در واقع معاویه با این کارش بییاد های  نظام اسلامی را مورد حمله قرار داد و پنبه یی را که پیامبر و یارانش دست کم رشته بودند . وی به کلی آن را پنبه نمود. حرکت 180 درجه یی معاویه از نظام محمدی و پناه بردن او به آغوش ملوکیت، تمامی امید ها را برای ساختن نظام اسلامی به یاس مبدل کرد. بویژه زمانی که او یزید را خلاف توصیۀ پیامبر به نیابت خود برگزید.


February 24th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي